loading...
فاز2فان | FAZ2FUNN
آخرین ارسال های انجمن
admin بازدید : 532 سه شنبه 03 دی 1392 نظرات (1)

مورد داشتیم کلاغه تو کلیپسه دختره لونه درست کرده بوده , اشتباهی فکر کرده بوده درخته
.

.

.
مورد داشتیم:
 دختره رفته مهمونی , تا اومده از تو چکمش بیاد بیرون مهمونی تموم شده !

.

.

.
 یکی از مواردی که هست , اینه که دختره با نامزدش بهم زده , چون با رنگ لاکش ست نبوده
.

.

.
مـــــــورد هم داشتیم یارو به مامانش گفته اگه مــــــن بمیرم چیكار میكنی ؟
مامانه هم گفته یه ختمی میگیرم كه چشم تمام فامیل درآد
./

.

.
مورد هم داشتیم:
 رفته بودن تفریح بارون گرفت , هیچی دیگه همه رفتن زیر کیلیپس دخدره
.

.

.

میگن 4 نفر بودن یه ذره هم خیس نشدن !
مورد داشتیم که ﺑﭽﻪ 6 ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﺁﻳﭙﺪ ﻣﻴﺨﻮﺍست
 اونوقت ﻣﻦ ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺁﺭﺯﻭﻡ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺑﺰﺍﺭﻩ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻩ ﭼﺮﺥ ﺧﻴﺎﻃﻴشو ﻳﻪ ﺩﻭﺭ ﺑﭽﺮﺧﻮﻧﻢ
.

.

.
مورد ﺩﺍﺷﺘﻴﻢ ﭘﺴﺮﻩ ﻳﻪ ﻫﻔﺘﻪ ﺍﻭل رﻮ ﻧﺮﻓﺘﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ , ﻣﻮﻧﺪﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﻠﻜﻪ ﺯﻳﺮ ﺍﺑﺮﻭﻫﺎﺵ ﺩﺭ ﺑﻴﺎﺩ !

.

.

.
مورد داشتیم که پسره دوست دختر 103 کیلوییش رو جوجو صدا میکنه

.

.

.
مورد داشتیم که رفته خونه دختره ویندوز عوض کرده.دختره گفته اگه میشه مای کامپیوتر رو هم نصب کنید !! اونم گفته اونجوری هزینتون بیشتر میشه ها  دختره گفته :چاره ای نیس،نصب کن

....

admin بازدید : 133 سه شنبه 03 دی 1392 نظرات (1)

از یه نفر میپرسن میدونی اگه 23 تا کله و 23 تا پاچه را با هم بریزی تو یه دونه دیگ، از کجا باید بفهمیم کدوم پاچه مال کودوم کله است؟
میگه اینکه کاری نداره کف پاش رو قلقلک میکنی میبینی هر کله ای خندید معلوم میشه پاچه مال اون بوده!!

 

.

 

.

 

.

 

به یارو میگن دستشویی چند بخشه؟
میگه خب معلومه! دو بخش! مردونه و زنونه!!

.

.

.

روزی یک تیمسار سوار تاکسی شد. راننده ی تاکسی از او پرسید: آقا شما سرهنگ هستید؟
تیمسار تواضع به خرج داد و گفت : بله!
راننده تاکسی گفت : پسر مرض داری لباس تیمسارها رو می پوشی؟

.

.

.

بیماری به دکتر مراجعه نمود و گفت : دکتر جون دلم خیلی درد میکنه.
دکتر گفت : عزیزم دلت کار میکنه؟
بیمار گفت : خیر آقای دکتر ، فعلا بیکاره!

.

.

.

دیوانه ی اولی : قصد کردم همه ی جواهرات و الماس های روی زمین را بخرم!
دیوانه ی دومی: قصد بیجایی کردی ، من اصلا قصد فروش آن ها را ندارم!

 .

....

admin بازدید : 99 سه شنبه 03 دی 1392 نظرات (0)

دیروز اومدم با یکی از مدیرامون خداحافظی کنم گفتم خسته نباشید خداحافظ تا اون بخواد جواب بده گفتم خواهش میکنم به سلامت یهو نصف شرکت زدن زیر خنده رسما آبروم رفت

* * *

تو خاکسپاری بابابزرگم بودیم دقیقا وقتی جنازه رو گذاشتن تو قبر همه در حال گریه کردن بودن که آخرین دائیم که کوچکترین بچه بابابزرگم هم هست در همون حال گریه و زاری برگشت گفت بابا چرا رفتی ؟ من فقط همین یه بابا رو داشتم بابا.
هیچکی نفهمید چی گفت ولی من که فهمیده بودم همون لحظه ترکیدم از خنده هم اشکم یکم در اومده بود هم میخندیدم گفتم که مگه چند تا بابا میخاستی داشته باشی؟
آقا گفتن همانا و یه فصل کتک مشتی از کل فامیل خوردن همان!سر هفتم و چهلم بابابزرگم راهم ندادن!گذشت تا سر سالش اونوقت تازه فهمیدن دائیم چی گفته بود و از من معذرت خواهی کردن!
یادش بخیر یه هفته قبل از فوتش با دخترخالم عقد کرده بودیم خانمم (همون دخترخاله سابق و زن فعلی) خیلی بابابزرگم رو دوست داشت همون روز خاکسپاری که من این سوتی رو دادم اومد یه کشیده بهم زد و گفت باید طلاقم بدی!اما گذشت و چهار سال پیش دوقلوهای دخترمون دنیا اومدن!خوش باشین

* * *

یه روز سر کارم بودم تو یه برج تجاری کار میکنم یهو تلفنم زنگ زد یکی از اون طرف خط گفت از تاکسی بیسیم ۱۸۱۸ تماس میگیرم شما ماشین خواستین من گفتم نه و قطع کردم بعد به فکرم رسید از نگهبانی برج بپرسم شاید اونا بدونن زنگ زدم نگهبان گوشی رو برداشت گفت آره لطف کنین دوباره خودتون تماس بگیرین بگین تاکسی رو بفرستن منم بدون اینکه فکر کنم دگفتم من شمارشو ندارم بعد که قطع کردم یادم اومد تاکسی بیسیم ۱۸۱۸ است اسمش آخر وقت روم نمیشد از برج برم بیرون از خجالت

* * *

یه روز داشتم به دوستم که بند کفشاشو درست میکرد نگاه میکردم همونطور هم خودم داشتم ساندویچ میخوردم یه دفه بجای اینکه بگم لقمه تو گلوم گیر کرده بهش گفتم بندکفش تو گلوم گیر کرده،بعد هر دو زدیم زیر خنده همونجا دوستم سوتی منو تو دفترچه اش یادداشت کرد.

* * *

میخواستم برم داروخانه با ماشین رفتم وقتی رسیدم ماشین رو جایی پارک کردم وقتی کارم تموم شد رفتم سمت ماشین اما دیدم کلید در ماشین رو باز نمیکنه یه چند دقیقه ای درگیر بودم اولش فکر کردم کلیده شاید مشکلی پیدا کرده اما وقتی با دقت توی ماشین رو نگاه کردم دیدم روکش صندلی ها فرق کرده یکم رفتم عقبتر دیدم اصلا این ماشین من نیست ماشینم جلوتر پارک کرده بودم خلاصه دوروبرم رو یه نگاهی کردم تا کسی منو بجای دزد نگیره …بدوبدو رفتم .

* * *

admin بازدید : 87 چهارشنبه 29 آبان 1392 نظرات (0)

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺯ فاز2فان ﺑﺮﺍﻯ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻣﻴﺮﻡ ﺍﮔﻪ
ﭘﺴﺘﻰ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﺘﻮﻥ ﻛﺮﺩﻡ ﻳﺎ ﺑﻰ ﺍﺩﺑﻰ
ﺑﻮﺩ ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ، ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺘﻮﻥ ﻋﺎﺩﺕ
ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺍﺯ ﻛﻨﺎﺭﺗﻮﻥ ﺑﺮﻡ، ﻭﻟﻰ
ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻳﺴﺮﻯ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻭ ﻣﺸﻜﻼﺕ ﺷﺨﺼﻰ
ﻣﺠﺒﻮﺭﻡ ﻛﻪ ﺍﺯfaz2funnﺑﺮﻡ . ﻣﻤﻨﻮﻧﻢ ﺍﺯ ﻻﻳﻜﺎﺗﻮﻥ
ﻭ ﺍﺯﻳﻦ ﻛﻪ ﺑﻬﻢ ﺍﻧﺮﮊﻯ ﺩﺍﺩﻳﻦ، ﻭﺍﻗﻌﺄ ﺳﺨﺘﻪ ،
ﺁﺩﻡ ﺩﻭﺳﺘﺎﻳﻰ ﻣﺜﻞ ﺷﻤﺎﺭﻭ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻩ ،ﻫﺮﮔﺰ
ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺘﻮﻥ ﻧﻤﻴﻜﻨﻢ،ﺣﻴﻒ ﺩﻳﮕﻪ ... ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ
ﺗﻨﮓ ﻣﻴﺸﻪ، ﻫﻤﺘﻮﻥ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ، ﻣﺮﺍﻗﺐ
ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﺑﺎﺷﻴﺪ 
.
.

ﻳﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺟﺎﻥ؟ ﺑﻠﻪ؟
ﺑﻌﻌﻌﻌﻌﻌﻌﻌﻌﻠﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺍﺯ ﺍﻃﺎﻕِ ﻓﺮﻣﺎﻥ
ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﻴﻜﻨﻦ ﻛﻪ ﻣﺸﻜﻞ ﺣﻞ ﺷﺪ ! ﻭ ﻣﺎ
ﻛﻤﺎ ﻛﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺘﺘﻮﻥ ﻫﺴﺴﺴﺴﺴﺘﻴﻢ !
ﺑﺴﻪ ﺩﻳﮕﻪ ﺍﺷﻜﺎﺗﻮﻥ ﻭ ﭘﺎﻙ ﻛﻨﻴﺪ، ﻧﺮﻓﺘﻢ
ﺩﻳﮕﻪ ! ﻣﻨﻢ ﺩﻭﺳﺘﻮﻥ ﺩﺍﺭﻡ

admin بازدید : 98 یکشنبه 26 آبان 1392 نظرات (0)

جک جدید

 

مورد داشتیم رو کیلیپس چادر پوشیده بود شام غریبان اشتباهی جا خیمه آتیشش زدن!!!!

admin بازدید : 112 یکشنبه 26 آبان 1392 نظرات (0)

جک جدید

 

مورد داشتیم رو کیلیپس چادر پوشیده بود شام غریبان اشتباهی جا خیمه آتیشش زدن!!!!

admin بازدید : 102 یکشنبه 26 آبان 1392 نظرات (0)

جک جدید

 

اگه تا اخر این پست رو بخونی تبدیل به طاووس میشی!!!!!اجی مجی لا ترجی !!!!!! حالا ناراحت نشو اگه طاووس نشدی خر که شدی!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟

admin بازدید : 538 یکشنبه 26 آبان 1392 نظرات (0)

جک جدید

 

اینایی که هنوز میان می نوسن روماشین ها(لطفا مرا بشویید)
ایناروکار نداشته باشین!!
اینا اخرین بازمانده هی نسل دایناسورهاهستن!!!!!!
به همین 2 فاز2فان قسسسم!!!!

.

.

.

بچگیامون دلمون خوش بود بزرگ میشیم ریش میزاریم اول دسته رامون میدن از شانس ما بزرگ شدیم ریش رو که زدند هیچ ، ابرو رو هم برداشتند

admin بازدید : 103 یکشنبه 26 آبان 1392 نظرات (0)

جک جدید

من يه پسر خاله هفت هشت ساله دارم اومده بود هي منو اذيت ميکرد بهش گفتم بچه جان ميدوني داري با دم چي بازي ميکني؟؟؟
برگشت گفت با دم خر .يه لحظه حس دم خر بودن بهم دست داد.
خدا شاهده ما هم بچه بوديم پامونا جلو بزرگتر دراز نميکرديم.

..

.

آقا يه پسر خاله دارم کلاس سوم ابتداييه ما واسه اين رمزاي يه بازي رو توي يه فايل آفيس ريختيم روي کامپيوترش .
بعد چند ماه مارو ديده ميگه آقا ميشه خودمون هر رمزي دوست داريم اونجا بنويسيم که بازيمون باحال تر بشه؟؟؟
در اون لحظه:
من :))))
بازي ساز بدبخت (# ! #)
سازمان يونسکو :((

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1381
  • کل نظرات : 358
  • افراد آنلاین : 11
  • تعداد اعضا : 86
  • آی پی امروز : 128
  • آی پی دیروز : 121
  • بازدید امروز : 3,992
  • باردید دیروز : 4,352
  • گوگل امروز : 20
  • گوگل دیروز : 21
  • بازدید هفته : 9,641
  • بازدید ماه : 35,462
  • بازدید سال : 241,808
  • بازدید کلی : 753,258
  • کدهای اختصاصی
    Code Center